مهدي كروبي در گفت و گويي كه با سايت تغيير داشت به برخي مطالب اخير روزنامه كيهان پاسخ داد.مهدي كروبي گفت : مدتي پيش شخصي كه خود را نظريه پرداز اصولگرايان مي داند، در ديداري كه با آقاي احمدي نژاد داشته مي گويد: ” حفظ دولت نهم مهمترين وظيفه علاقمندان انقلاب است. وقتي رضايت خدا در ميان باشد ، هيچ چيز ديگري مهم نيست. بايد به شكلي عمل كنيم تا رضايت خدا تامين گردد، حتي اگر اكثريت مردم گمراه باشند و صلاحيت خود را تشخيص ندهند”. دبيركل حزب اعتماد ملي افزود: آيا مسوولين امر نبايد از امثال اين مدعيان نظريه بخواهند كه چرا به اين سادگي به ميراث امام مظلوم كه مي فرمود “ميزان راي ملت است ” و مردم ولي نعمت هستند و تصميم نهايي با آنهاست، چوب حراج مي زنند و وكيل خدا بر روي زمين شده اند؟
مهدي كروبي در ادامه اظهار داشت: من وقتي اين نوع اظهارات را خواندم بسيار متاسف شدم و به خدا پناه بردم از اين كه برخي چنان به خود مي نگرند كه گويي نماينده خدا بر روي زمين شده اند. براي خود چنين امتيازي فرض مي كنند و سپس بنام رضايت خدا، دست به هركاري مي زنند و هر گونه كه خواستند عمل مي كنند. آقايان به اين پرسش پاسخ ندادند كه چگونه به اين درجه رسيدند و چگونه به آنها الهام شده است كه مخالفت با دولت احمدي نژاد مخالفت با خداست؟
نامزد انتخابات دوره دهم رياست جمهوري ادامه داد: من واقعا نمي خواستم به خودبزرگ بيني اين آقايان اشارتي داشته باشم اما وقتي ديدم مكرر مي آيند و از ” فتنه ” حرف مي زنند و نقش هاي خودشان را در بوجود آمدن حوادث پس از انتخابات انكار مي كنند و براي قوه قضاييه خط و نشان مي كشند ،در مقام پاسخگويي برآمدم .
وي در ادامه به مطالب روزنامه كيهان و انتشار اخبار جعلي و سيل تهمت ها اشاره كرد و اظهار داشت:« پس از روزهاي قدس و ۱۳ آبان و همچنين حضور من در نمايشگاه مطبوعات، آنها كه از حضور مردم نگران و آشفته شده بودند، هجمه ها و تهمت هايي را عليه من آغاز كردند. درحالي كه دليل اين هجمه، حضور مردم بود. تريبون هاي نمازجمعه آغشته به تهمت، افترا، دروغ و ناسزاگويي شد. دراين ميان طبيعي بود كه عده اي از بزرگان به روش هاي مختلف از ما دلجويي كنند. از جمله برخي مراجع عظام، كتبي و شفاهي و يا بيوت مكرم آنان، برخي علما، فضلا، دانشگاهيان، دانشجويان، روزنامه نگاران، برخي از نمايندگان مجلس و گروه هاي سياسي در تماس هاي مختلف ضمن ابراز انزجار از اتهامات و افتراها و نيز وقايع رخ داده پس از انتخابات، نسبت به اينجانب ابراز لطف و محبت كردند.»
كروبي ادامه داد:« دراين ميان جناب آقاي احمدصدر حاج سيدجوادي كه بيش از ۹۰ سال سن دارد و يك چهره حقوقدان و دانشگاهي است و نيز از همكارانمان در مجلس اول بود و در مبارزات ملت ايران حضور طولاني داشته، پيغام داد كه مي خواهد در اين رابطه از من به صورت تلفني دلجويي كند. ناگهان چند روز بعد روزنامه كيهان در خبري ويژه آورد:« احمد صدرحاج سيدجوادي از او (كروبي) خواست جبهه مدافعان ملي، بخوانيد جبهه ملي كذايي تشكيل دهد» و سپس درباره من نوشت:« شتاب بدون ترمز آقاي كروبي به سوي گروهك هاي معارض با خط امام و جمهوري اسلامي جالب توجه است، درحاليكه به گزارش ايلنا اعضاي فراكسيون خط امام مجلس در ديدار اخير خود با كروبي بر لزوم مرزبندي با افراد و گروه هايي كه با اصل نظام و خط امام مخالفند تاكيد كرده بودند تا همسويي با اين تشكل ها احساس نشود.»
دبيركل اعتمادملي بعد از ذكر مطالب منتشر شده در روزنامه كيهان تصريح كرد:« آقاي صدرحاج سيدجوادي در تماس تلفني خود از اتفاقات روي داده ابراز انزجار كرد و سپس به بيان نقطه نظراتي پرداخت و نيز به موضوع خروج ارز و طلا از كشور و ورود آنها به تركيه كه منجر به نوشتن نامه اي از سوي ايشان به نخست وزير تركيه شده بود، اظهار نظر كردند. ولي بنده چون اطلاعي دراين خصوص نداشتم دراين باره سخني نگفتم و نهايتا هم از ايشان تشكر و تاكيد كردم كه اين خشونت ها و تهمت ها طبيعي است و با اين اتفاقات از ميدان به در نمي روم.»
صاحب امتياز روزنامه توقيف شده اعتمادملي در ادامه نيز به مطالب منتشره در روزنامه كيهان اشاره كرد و افزود:« مدتي است كه اينها اتهاماتي همچون همراهي با ماركسيست ها، سلطنت طلبان، صهيونيست ها و منافقين جنايتكار را مطرح مي كنند ولي واقعا براي من جاي سئوال است كه آيا اينها نمي دانند و فكر نمي كنند كه اين نوع سخنان نتيجه عكس خواهد داشت؟»
مهدي كروبي سپس اظهار داشت:« آقايان بدانند كه من به خط امام اعتقاد كامل دارم و معتقدم برخي درصدد هستند راه و خط امام را پاك و از بين ببرند و منويات خودشان را به جاي خط امام به مردم غالب كنند. اما بدانيد كه من پاي آرمان هاي امام و منافع ملي ايستاده ام و تلاش مي كنم انحرافات را يك به يك براي مردم بيان كنم تا راه از بيراه مشخص شود.»
كروبي در ادامه ميان دوستي با افراد و همكاري سياسي با آنها تفكيك قايل شد و با اشاره به دايره وسيع دوستان خود، به ذكر خاطراتي از روزهاي ابتداي انقلاب اسلامي پرداخت و گفت:« اواخر مجلس اول مرحوم آقاي مهندس بازرگان به سراغ من آمدند و چون مي دانستند كه ما با امام ديدار هفتگي داريم از من پرسيدند كه نامه اي براي امام دارند و آيا من اين نامه را به ايشان مي رسانم؟ بنده در آن زمان ديدگاه سياسي مشتركي با مهندس بازرگان نداشتم اما رفاقت داشتيم. طبعا روحيات مهندس بازرگان و ديدگاه هاي ايشان را مي شناختم و مي دانستم كه مهندس بازرگان نامه فدايت شوم براي امام ننوشته و اين نامه حتما حاوي نقطه نظرات و نقدهاي او به برخي مسائل جاري كشور است. با اين همه بدون آنكه از مرحوم بازرگان بپرسم كه نامه درباره چيست جواب مثبت دادم. ايشان هم نامه قطوري به من دادند تا به امام برسانم. در آن سال ها ما به صورت هفتگي همراه با خانواده شهدا با امام ديدار داشتيم و من در حضور حضرت امام سخنراني مي كردم. اگرچه مديران صدا وسيما حتي يك بار هم اين ديدارها را پس از ارتحال امام پخش نكردند اما ديدار ما با امام هر هفته برگزار مي شد. در يكي از اين ديدارها نامه مهندس بازرگان را به امام دادم و به سيد احمدآقا نيز گفتم كه نامه مربوط به مهندس بازرگان است. بعد از گذشت چند روز مهندس بازرگان مجدد نزد من آمدند و از من تشكر كردند و طوري سخن گفتند كه معلوم بود از حضرت امام درباره آن نامه جواب گرفته است.»
دبيركل حزب اعتماد ملي سپس به ذكر خاطره ديگري پرداخت و ادامه داد:« در سال ۶۰ ترورها و انفجارهاي زيادي عليه مسئولين نظام صورت مي گرفت و بسياري از چهره هاي خدوم كشور مانند شهيد بهشتي و محمد منتظري، رجايي و باهنر و قدوسي و عزيزان ديگر در انفجارهاي متعدد به شهادت رسيدند. در همان زمان مرحوم لاجوردي مسئوليتي داشتند و بازداشت هايي در اين ايام صورت مي گرفت كه از جمله مي توان به بازداشت مهندس لطف الله ميثمي كه از مبارزان قبل از انقلاب بود اشاره كرد. ايشان در مبارزات قبل از انقلاب در اثر يك انفجار دچار نابينايي و نقص عضو هم شده بود. چند روز بعد از بازداشت مهندس ميثمي، همسرشان نزد من آمد و باتوجه به ديدار لطف الله ميثمي در زندان به من گفت كه او وضع جسمي مناسبي ندارد و نياز به مراقبت دارد و زندان مكان مناسبي براي او نيست. بنده نيز پس از مشاهده وضعيت جسمي ايشان موضوع را مستقيما به امام منتقل كردم و كمتر از ۴۸ ساعت لطف الله ميثمي آزاد شد.»
شيخ اصلاحات در پايان اين گفتگو با اشاره به آراء و انديشه هاي حضرت امام تصريح كرد:« به مسئولين روزنامه كيهان مي گويم كه برداشت ما از اسلام با برداشت شما از اسلام متفاوت است و به همين علت آن خميني اي كه ما مي شناسيم با خميني اي كه شما مي شناسيد فرق دارد. خميني ما ، امامي است كه وقتي خبر مي رسيد عده اي از روي تعصب نسبت به بروز منكرات در شهر با مردم برخورد مي كنند، ناراحت مي شد و فورا دستور مي داد با آنها برخورد شود و عوامل آن بازداشت شوند. خميني ما با خميني شما يكي نيست. خميني ما آن كسي است كه وقتي در بولتن محرمانه وزارت اطلاعات خواند كه در فلان روستا و فلان شهر عده اي مدرسه اي را كه متعلق به زرتشتي ها بود تصرف كرده اند،ناراحت شد و خود دستور بازگرداندن مدرسه به صاحبانش را صادر كرد.
من نمي گويم شما حق نداريد برداشت خود را از اسلام و امام مطرح كنيد، حداكثر مي گويم كه شما كج فهم هستيد و امام را نشناختيد. اما بدانيد اجازه نداريد هركسي كه نظرات شما را قبول ندارد، او را صهيونيست و منافق بناميد. بايد بدانيد كه در محكمه الهي نه شنودي هست و نه بازجويي. نه مديريتي است و نه قدرتي. آنجا سيد و غير سيد، روحاني و غير روحاني همه در برابر عدل الهي بايد پاسخ گوي عملكرد گذشته خود باشند
